یا منتهی الرجایا
گناه کردیم و امید پرده پوشی داریم.
صدایت زدیم و امید اجابت داریم.
ما میدانیم که با اعمال و رفتارمان مستحق چیزی جز محرومی از رحمتت نیستیم.
اما تو به احوال ما دانایی، به فقر و بیچارگی ما آگاهی.
گناهان ما پیش روی توست.
گناهانمان را ببخش و از درگاهت محروم و ناامید باز نگردان!
تو با نعمتها به ما مهر میورزی. ما با گناهان با تو مقابله میکنیم.
تو خیر میفرستی. ما شر میفرستیم.
مدام فرشتهها، بدیهای ما را به تو اطلاع میدهند. اما این خبرها، مانع نزول نعمتهای تو نمیشود.
خدا را سپاس که میخوانمش و او پاسخم را میدهد. اگرچه زمانی که مرا میخواند سستی میکنم.
خدایا خودت فرمودی از فضل تو درخواست کنیم. مولای من در شأن تو نیست که به درخواست ما توجه نکنی.
خدایا تو را با زبانی میخوانم که گناهان زیادی کرده.
با دلی با تو مناجات میکنم که جرمش زیاد است.
تو را میخوانم در حال امید و ترس.
ای پروردگار من، هرگاه گناهانم را میبینم شرمنده و بیتاب میشوم. هرگاه کرمت را میبینم طمع میکنم.
پروردگارا اگر امروز کسی جز تو از گناهانم آگاه میشد آن را انجام نمیدادم.
و اگر از عقوبت و عذاب تو میترسیدم از گناهان دوری میکردم.
گناهم به خاطر این نبود که تو از دیگران برایم کم اهمیتتر باشی نه بلکه از این جهت بود. که تو بهترین مخفی کننده گناهان افرادی.
خدایا منم همان کودکی که پرورش دادی.
همان نادانی که دانا نمودی.
همان تشنهای که سیرابش کردی.
همان گمراهی که هدایت کردی.
منم کسی که در خلوت از تو حیا نکرد.
منم صاحب گناهان بزرگ.
همان کسی که گستاخی کرد.
منم کسی که مهلتم دادی اما…
خدایا نفسم گناهان را برایم زیبا جلوه داد. اکنون چه کسی مرا از عذابت نجات دهد؟؟
خدایا به تو توسل میجویم و به حرمت قرآن به تو تکیه میکنم. مرا ببخش و از من درگذر.
زیرا من در عین فراوانی گناه، امیدی جز تو ندارم.