خاطرات خادمی شهدا
قسمت شانزدهم
شب میلاد امیرالمومنین علیه السلام،دانش آموزان را در محوطه جمع کرده و حاج آقا رحیمی،روحانی اردوگاه جُنگ مفصلی اجرا کرده و با فشفشه و آتش بازی حسابی به همگی خوش گذشت.
مسئولین در حد توان شکلات و های بای تهیه کرده و بین دانش آموزان توزیع شد.😋
برای روز عید تصمیم گرفتیم رزق معنوی درست کنیم و نماز صبح بین دانش آموزان پخش کنیم.
از ساعت ۱۲ تا ۱ شب حدود ۵۰ عدد درست کرده بودیم.که با توبیخ خانم حیدری مواجه شدیم.😄
گفتند:خسته هستید و اگر تا دیر وقت بیدار باشید.فردا نمیتوانید به کارها برسید.
به خاطر صحبت بسیار منطقی ایشان سریع آماده خواب شدیم و به همان تعداد اکتفا کردیم.
در این بین،امضا گرفتن دانش آموزان از حاج آقا رحیمی و حاج اصغر حبیبی و بقیه بزرگواران به ما انرژی میداد و لبخند مهمان لبهایمان میشد.حقیقتا از خوب سلبریتیهای امضا می گرفتند.😍
اگرچه آن روزها،دلم برای مسجد و مراسم اعتکاف پر میکشید.اما در مکان مقدسی حضور داشتم و از تصمیمم پشیمان نبودم.☺️
ادامه دارد…