خاطرات خادمی شهدا
قسمت هفدهم
صحبتهای آقای جمشیدیان”مسئول کاروان راهیان نور” مبنی بر حضور شهدا در زندگی و طلب کردن حاجت از شهدا برایم جالب بود.
وقتی ایشان آخر همه صحبتهایشان بیان میکردند.از شهدا برات کربلایتان را بگیرید.در ذهنم رفتن به کربلا آرزویی محال و دست نیافتنی بود.
یک روز در اردوگاه،دلم از جایی گرفته بود.شروع به صحبت خودمانی با شهدا کردم.گفتم من مزد این چند روز را اجر اخروی نمیخواهم.بلکه دنیوی و محسوس باشد.تا بفهمم هوایم را دارید.😭
نیمه شعبان،دقیقا یک ماه بعداز آن ماجرا،زیر قبه امام حسین علیه السلام،چقدر حضور شهدا را حس کردم و فکر به صحبت خودمانی مرا بیش از پیش شرمنده می کرد.
و چه خوب مزدی از شهدا دریافت کردم.مزدی که هم اجر اخروی داشت و هم دنیوی.زیارت حسین بن علی علیه السلام.😍
وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون.
اي پيامبر! هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند،مردگان اند! بلكه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند…