حرکت در پیادهروی اربعین،با تمام سختیهایش شیرین و دلچسب است. هرچند عدهای فاز روشنفکری و انسان دوستانه برمیدارند و توصیه میکنند. هزینه سفر را در کار خیر خرج کنیم.
حرکت در راهپیمایی قدس با همه ی ضعف و تشنگی،دشمن کورکن است. هرچند عدهای فاز میهن دوستی و نژادپرستی برمیدارند و مسئله فلسطین را جدا از ایران و ایرانی جماعت میدانند.
حرکت در مراسم سالگرد شهادت سردار سلیمانی دشمن کش است.
که اگر نبود. زن و بچهها را آنچنان مورد هجوم و حمله وحشیانه قرار نمیدادند.
حرکت در ۲۲ بهمن مقدس است. هرچند باز هم عدهای ایراد بنی اسرائیلی میگیرند و…
( مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.)
اهل مدینه و بادیهنشینان اطرافشان نباید هرگز از (همراهی) پیغمبر تخلف کنند و نه هرگز جان خود را از جان او عزیزتر شمارند،زیرا هیچ رنج تشنگی و خستگی و گرسنگی در راه خدا نکشند و هیچ قدمی در جایی که کفار را خشمگین کند ننهند و هیچ دستبردی به دشمنان نرسانند.جز آنکه در مقابل هر یک از این رنج و آلام،عمل صالحی در نامه اعمالشان نوشته شود.که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت.
توبه ۱۲۰
راهپیمایی و حرکت دسته جمعی مردم مسلمان،خاری در چشم دشمنان و منافقان است و موجب خشم و هراس کفار می گردد. که اگر نبود و برایشان اهمیتی نداشت. این همه بر ضد آن تبلیغ نمیکردند.
در فرازی از زیارت عاشورا آمده است؛
اَلّلهمُ العَنِ العِصابَهَ الَّتی جاهَدَتِ الحُسَینَ وَ شایَعَت وَ بایَعَت وَ تابَعَت عَلی قَتلِه اَلّلهُمَ العَنهُم جَمیعاً.
خدایا لعنت کن جمعیتی را که با حسین علیه السلام پیکار کردند و همراهی نمودند و پیمان بستند و پیروی کردند بر کشتن آن حضرت،خدایا همه ی آن ها را لعنت کن.
شایعت منظور افرادی بودند که به هر دلیل در کربلا حاضر و سیاهی لشکر دشمن بودند. اما در قلبشان مخالف جنگ بودند و به گفتار هم اعتراض خود را اعلام میکردند.
بایعت افرادی که به دلیل بیعت سیاسی و مناسبات اجتماعی،اقتصادی در کربلا حضور داشتند. اما در قلبشان مخالف جنگ بودند ولی جرات بیان نداشتند.
تابعت افرادی که هم به صورت قلبی از جنایت کربلا خوشنود بودند و هم در گفتار به آن افتخار میکردند و در واقعه عاشورا هرگونه جنایتی انجام دادند.
آقای مشکینی رحمت الله علیه انتخابات را به کربلا تشبیه کرده و میفرمودند؛
کسی که در انتخابات شرکت میکند و به غیر صالح رای میدهد.گویا دارد علیه امام زمانش شمشیر میزند.
کسی که در انتخابات شرکت نمیکند.گویا دارد یزیدیان زمانهاش را یاری میکند.
کسی که در انتخابات شرکت میکند.ولی رای سفید و باطل میدهد.گویا در کربلاست ولی تیر به سوی هدف خاصی نمیاندازد.
در این فراز زیارت عاشورا،هر سه گروه مورد لعن قرار گرفتهاند. فارغ از اینکه قلباً راضی به این کار بوده یا نبوده باشند.
مراقب باشیم در این معرکه،مورد لعن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خوشنودی یزیدیان زمانه قرار نگیریم.
زنان تمدن ساز و آیندهساز هستند.
وقتی این سخن را میشنویم.حس میکنیم کلیشهای و شعاری است.ولی کافیست برای کشف واقعیت کمی ریزبینانه به آن نگاه کنیم.
آینده به دست فرزندان ماست.این فرزندان توسط چه کسی تربیت میشوند؟
پدر؟ مادر؟ مدرسه؟ رسانه؟
نمیتوان منکر نقش این موارد در تربیت فرزند شد.ولی نقش مهم و اساسی تربیت از آن مادر است.
همانگونه که رهبر انقلاب (مدظله العالی) به آن اشاره میکنند؛
(شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید،یا اگر بچه نیاوردید،یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود،هیچ کس دیگر نمی تواند این کار را بکند؛نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است.)۱۳۹۰/۱۰/۱۴
در روایات مختلف اشاره شده قبل از به دنیا آمدن فرزند باید به فکر تربیت او بود.این کار با انتخاب همسر مناسب محقق میشود.
روایاتی که دوران بارداری،شیردهی و… را مورد توجه قرار میدهد.
همه و همه تاکید بر نقش مادر در تربیت و رشد فرزند دارد.
در سیره علما و بزرگمردان میتوان نقش مهم مادر را،در تربیت و پرورش آنها یافت.
سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی که دنیا را دگرگون کرده است.وقتی به مادر و نقش مادری میرسند،بیان می کنند؛(هرچه دارم از مادرم دارم.)
به جرات میتوان گفت:زن در تربیت فرزند،خانواده و حتی همسر نقش مهم و اساسی دارد.
حضرت آیت الله خامنه ای:
(در مورد مادریِ نقش زن،نقش حقّ حیات است…جان انسانها در مشت مادرها است؛مادرها به فرزند حقّ حیات دارند. محبّتی که خدای متعال در دل مادر نسبت به فرزند قرار داده،یک چیز بینظیر است؛ یعنی اصلاً هیچ عشقی از این نوع نیست، به این کیفیّت نیست که آن را قرار داده. صاحب حقّ حیات است،بعد ادامهی نسل؛ مادرها مایهی ادامهی نسلند،یعنی نسل بشر با «مادری» است که ادامه پیدا میکند.)۱۴۰۱/۱۰/۱۴
در کودکی تا کلمه نامادری را میشنیدم تمام بدنم میلرزید و قصه سیندرلا و سفید برفی برایم تداعی میشد.
نامادریهایی که برای اذیت و آزار فرزندخواندههایشان دست به هر کاری میزدند.
نامادریهایی که برای راحتی فرزندان خود،حاضر به مرگ فرزندخواندههایشان میشدند.
اما در قصههای کودکی ام جای یک نامادری خالی بود.
نامادری که نه تنها فرزندان خود را به فرزندخواندههایش ترجیح نمیداد.بلکه به خاطر راحتی و آرامش فرزندخواندههایش،راضی به سختی فرزندانش می شد.
نامادری که برای رفع ناراحتی فرزندخواندههایش،از اسم خودش هم گذشت.
نامادری که برای دفاع از پسر هوویش،چهار پسر خود را فدا کرد و در جواب پیک حامل خبر چنین گفت:(ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدایی حسین میشد و او زنده میماند.)
آری فرزندی چون ابوالفضل العباس_علیه السلام_باید در دامان مادری پاک طینت پرورش یافته باشد.که چنان رشادت و شجاعت بینظیری از خود به جای گذارد که تاریخ همانند او را به خود ندیده باشد.
سِمَت مادری برای عباس بن علی_علیه السلام_که پرچمدار صحرای کربلا بود.افتخار بزرگی است که نصیب بانوی شایسته ای همچون ام البنین شده است.