مسیر عاشقی
#به_قلم_خودم
همیشه ایام اربعین کلاس 30 نفره ما،به علت شرکت اکثر طلاب در مراسم پیادهروی اربعین تشکیل نمیشد.
زائرین اباعبدالله از اینکه هم در پیاده روی شرکت میکنند.هم از درس عقب نمیافتند خیلی خوشحال بودند.
ولی حال من و چهار پنج نفر دیگر حسابی گرفته بود.
از زیارت جامانده بودیم و این تعطیلی حسابی کلافه کننده بود.
بعد از ایام اربعین هر روز در،حوزه مراسم استقبال از یک نفر را داشتیم.
انصافا رسم دوستی را به جا میآوردند و با هدیه دادن تربت کربلا داغ دلمان را کم میکردند.
تعدادی از خانمها که مشتری ثابت زیارت اربعین بودند.به اصطلاح آب دیده شده بودند.از شور و شوق این مراسم باشکوه صحبت میکردند. 😍
ولی تعدادی از خانمها که زائر اولی بودند. یا در مراسم پیادهروی شرکت نکرده بودند. از گرمای هوا،تاول زدن پا، عرق سوز شدن، افتادن ناخن شست پا و… صحبت میکردند. 😱
من به قول ضرب المثل معروف
با یک غوره سردیش میشه. با یک مویز گرمیش.
تحت تاثیر قرار میگرفتم.گاهی راغب به شرکت در پیادهروی سالهای آینده گاهی هم منصرف میشدم.
*تا چندسال پیش تا اسم پیاده روی اربعین میومد. خودم را بدون ناخن شست تصور می کردم.
این تصور باعث شد چندسال از شرکت در پیادهروی منصرف بشم. 😥
ادامه دارد…