خاطرات طنز
12 آبان 1402
به عنوان یکی از نیروهای فعال،برای جلسه انتقادات و پیشنهادات دعوت شدم.😃
شخص جدیدی از میان حضار،شروع به سوال پرسیدن در مورد برنامهها و مدیریت آنها کرد.
داغ دلم تازه شد.هرچه انتقاد بود از مدیر جدید و نحوه مدیریت برنامهها کردم.
زمان خداحافظی گفت:خیلی خوشبختم من مدیر جدید مجموعه هستم.😐
با لبخند ملیحی اتاق را ترک کرده و هرگز آن حوالی دیده نشدم.😊😅
#به_قلم_خودم
#واقعی